اينجا همه چي درهم

شبيه برگ پاييزي پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ولي هرگز نخواهي رفت از يادم

خداحافظ واين يعني دراندوه تو ميميرم

دراين تنهايي مطلق كه مي بندد به زنجيرم

وبي تو لحظه اي حتي دلم طاقت نمي ارد

وبرف نااميدي برسرم يكريز ميبارد

چگونه بگذرم از عشق از دلبستگي هايم؟

چگونه ميروي بااينكه ميداني چه تنهايم؟

خداحافظ به پايان امد اين ديدار پنهاني

خداحافظ بدون تو گمان كردي كه ميمانم

خداحافظ بدون من يقين دارم كه ميماني.... 

                                                  

نوشته شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:13 توسط zahra|

من به اونگاه ميكنم........!

واوبي تفاوت از كنارمن ردميشود

به ان لعنتي بگوييد اين رفتارش مرا "ميكشد"....!

 

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:11 توسط zahra|

تنهايي يعني شبها اونقدر شعر بخوني وروتختت فكروخيال كني تا بالاخره

بااشك خوابت ببره

ومن هميشه اينگونه ميخوابم....!!

تنهايي يعني بين ادمهايي باشي كه ميگن دوستت دارن ولي كنار دلتنگيات نيستن....

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:47 توسط zahra|

تودماغ من چيكار ميكني؟

.

.

.

.

.

.

.

.

چيه بيجنبه ميخواستم بگم نفسمي...خندهچشمک

نهضت سواد اموزي لرها:معلم:براي بار صدم هرچي من ميگم تكرار كنيد:كارگران مشغول كارند

لرها خدا قوت..!!زبان درازیخنده

 

 

پسر8ساله از باباش تب لت ميخواد ما هشت سالمون بود دستمونوگاز ميگرفتيم

جاش بمونه شبيه ساعت مچي بشه

 

 

مورد داشتيم دختره ضربه مغزي شده خانوادش كليپساشو اهدا كردن

 

 

اقايون محترم اينقدرنگين دخترا خواستگارندارن ترشيدن

خوب پول ندارين زن بگيرين چرا بهونه ميارين{#emotions_dlg.laughing}

 

 

مورد داشتيم به پسره گفتن چراهنوز ازدواج نكردي

گفته اخه هنوز كليپس ارزوهاموپيدانكردم{#emotions_dlg.laughing}{#emotions_dlg.laughing}

 

 

شوهرچيست؟شخصي است كه اشغالا رو ميزاره دم در وچنان قيافه اي ميگيره

انگارهمه خونه رو تميزكرده{#emotions_dlg.laughing}

 

نوشته شده در پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,ساعت 18:2 توسط zahra|

 

نوشته شده در پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,ساعت 16:49 توسط zahra|

عشقتون منو كشتهخندهخندهخنده

نوشته شده در پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,ساعت 16:28 توسط zahra|

درچشمانم تنهايي راپنهان ميكنم            دردلم دلتنگي را

درسكوتم حرفهاي نگفته ام را             درلبخندم غصه هايم را

نوشته شده در پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:15 توسط zahra|

براي رسيدن به تو پاپيش گذاشتم

خودم راقسمت كردم

توراسهم تمام روياهايم كردم

انصاف نبود توكه ميدانستي

باچه اشتياقي خودم راقسمت مي كنم

پس چرا زودترازتكه تكه شدنم جوابم نكردي

براي خداحافظي خيلي ديربود

خيلي دير....!

نوشته شده در پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:5 توسط zahra|

بهم ميگفت بادنيا عوضم نميكنه

راست ميگفت بادنيا نه

بايكي ديگه عوضم كرد...

نوشته شده در پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:40 توسط zahra|

این روزها حسابی دورم شلوغ است دیگرتنها نیستم

وقتی یادت هست

خاطراتت هست

غمت هست

غصه ات هست

فقط نمیدانم چراگریه میکنم....

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:43 توسط zahra|

کاش یک بار فقط توچشام نگاه کنی

وبادقت حرفهای دلم را بخوانی

اگر به چشام خوب نگاه کنی میبینی که با حالتی عاشقانه برات فریاد

دوستت دارم سرداده ام کاش فقط یک بار نگاه کنی فقط یک بار......

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:21 توسط zahra|

 بي وفا اين روزها نه مجالي براي دلتنگي دارم

ونه حوصله لت را ولي با اين همه گاه گاهي دلم هواي تو را ميكند.

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,ساعت 12:25 توسط zahra|

من براي تنها نبودن ادمهاي زيادي اطرافم دارم

ان چيزي كه ندارم كسي براي باهم بودن است.........

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,ساعت 12:7 توسط zahra|

سلامتي اون دختري كه گرماي دست دوست پسرشو با گرماي بخاري ماشين يه بچه پولدار عوض نميكنه...

 

سلامتي خودمون كه هميشه اوني شديم كه بقيه ميخوان ولي هيشكي اوني نشد كه ما مي خواستيم...

 

به سلامتي كسي كه هنوز دوسش داري ولي ديگه مال تونيست..

 

به سلامتي اون دختري كه حاضرزيربارون خيس بشه ولي سوار ماشين هيچ پسري نشه..

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:58 توسط zahra|

شب ارام ميگذرد ومن تنها با "يادتو"نشسته ام

اگر شب هم بگذرد من از "يادتو"نميگذرم.

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:1 توسط zahra|